هویجوری!
هویجوری بخندیم!
نگارش در تاريخ پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, توسط مبینا

پسر کوچولو گفت:من گاهی قاشق از دستم می افتد.

پیرمرد کوچولو گفت: من هم همین طور.

پسر کوچولو گفت: من گاهی شلوارم را خیس میکنم .

پیرمرد کوچولو خندید و گفت : من هم....

پسر کوچولو گفت : من گاهی گریه میکنم

پیرمرد کوچولو گفت : من هم همینطور

پسر کوچولو گفت: از همه بد تر انگار ادم بزرگ ها به فکر من نیستند.

ان گاه پسر کوچولو گرمای دست چین خورده پیرمرد را روی شونه هایش احساس کرد که میگفت: میفهمم .... میفهمم چه میگویی.............................................

Smilehaa

نگارش در تاريخ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, توسط مبینا

 وقتی

بچه

تنبل

تنبل

تنبل

تنبل

تنبل

تنبل

تنبل

اب میخواهد

انقدر منتظر میماند

میماند

میماند

میماند

میماند

میماند

میماند

تا از اسمان باران ببارد!!!!!!!!